زندگی نامه ی فرهنگی پژوهش گر«سیّدجوادهاشمی دهکردی»

ساخت وبلاگ

فرزند:«سیّدعلی(فرزندسیّدیعقوب،فرزندسیّدمهدی)وربابه(فرزندسیّدآقابابا)».

متوّلد:شنبه نهم اسفند ماه 1309 ه ش/ دهم شوال الکرّم 1349 ه ق/بیست وهشتم فوریه 1931م ).

 محل توّلد:دهکرد(شهرکرد).

 وفات:جمعه بیست و ششم اردیبهشت ماه 1382 ه ش/چهاردهم ربیع الاوّل1424 ه ق/شانزدهم می 2003م.

محل دفن:آرامستان«دومعصوم(س)شهرکرد(دهکرد)».

 

 درروزشنبه نهم اسفند سال 1309 ه ش/دهم شوال الکرّم 1349 ه ق/بیست وهشتم فوریه 1931م در«محلّه ی درامام زاده(درب امام زاده)دهکرد(شهرکرد)»درخانه ی«آقا سیّد علی(آ سید علی) دهکردی» که از زمره ی«سادات هاشمی»اهل کسب ودارای دکّانی در«سرای علوی»واقع درجبهه ی شرقی خیابان«ولی عصر(ولی عهدقدیم)»جنوبی درحدّ فاصل«چهار راه بازار»و«میدان امامزاده»بود،فرزند چهارم خانواده قدم به عرصه ی هستی نهاد که به پیروی از«امام نهم شیعیان اثنی عشری، جواد» نام گرفت ودارای چنان شهرتی شد که هنوز هم در میان آشنایان،همکاران فرهنگی و نزدیکانش با عنوان«آقا جواد»شناخته می شود.

وی ازسن پنج تا دوازده سالگی به واسطه ی حضوردرکنارعمّه اش«سیّده آغا بیگم» که به واسطه ی نابینا یی بیش تر اوقاتش را در خانه ی پدری ونزد اعضای خانواده ی برادر خویش می گذرانید،با دنیای شیرین وپر رمز وراز قصّه های کهنی آشنا گشت که این امرموجب شد تا پس ازآن که «سیّدجواد»آموزش های مقدّماتی را نزد پدرخویش«آقا سیّد علی(آ سید علی)»آموخته وبه خصوص از سن هفت سالگی که به«دبستان دولتی دهکرد»که زیر نظر آقایان«صفرعلی جناب نحوی»،«شیخ علی دانش شهرکی»و«سیّدجلال فرزانه دهکردی»ازمعلّمین اواخر دوره ی«قاجاریه»،مدّرسین«مدرسه ی مبارکه ی بختیاری دهکرد»ومعلّمین پیوسته به«دبستان دولتی دهکرد»اداره می گردید،وارد شدالفت بیش تری با کتاب های روایی رایج در میان مردم آن روزگاروشاگردان مکتب خانه ایی–مدرسه ایی مانند«اسکندرنامه»،«هزارویک شب(الف لیل»،«امیرحمزه ی نامدار»،«حسین کرد شبستری»،«فلک نازوخورشید آفرین(سرو وگل)»،«مختارنامه»و«حمله ی حیدری»پیدا نماید.شیوه ایی مستمر که پس ازورود وی به سال اوّل متوسطه تحصیلات در«شهرکرد(دهکرد)»وپس از آن نیز همواره پی گرفته شدوحتّی در تمامی ایّام تدریس وی در دوره های مختلف تحصیلی خود را به نمایش گذارد،زیرا وی به خوبی متوّجه شده بود مخاطبانش مطالب غامض آموزشی وپرورشی را در پوسته ایی ازروایت آمیخته با قصّه های دل چسب بیش ترپذیرا می باشند.

او در سال های 1329 - 1326ه ش/1369 - 1366ه  ق/1950 - 1947م جهت تکمیل آموخته های خویش به همراه برخی دیگرازدوستان اهل فضلش مانندآقای«اسکندر قاسمی دهکردی»که همگی ازپایه گذاران وقوام دهندگان نظام آموزش وپرورش نوین درسطح«چهار محال و بختیاری»محسوب می گردند،وارد«دانش سرای مقدّماتی اصفهان»گردیده وتحت نظارت اساتیدی چون«کتابی»،«موسوی»و«همایی»به فراگیری فنون معلّمی روی آورشده وپس ازاستخدام به عنوان آموزگاردبستان در اوّل مهرماه سال 1329ه ش/ذی الحجة الحرام 1369ه ق/بیست وسوّم سپتامبر1950م با حقوق ماهیانه ی نهصدوشصت ریال،در«اداره ی فرهنگ شهرکرد(آموزش وپرورش)»به مدیریّت روان شاد«حسن دلشاد»که درآن روزگار بخشی از«اداره ی کلّ فرهنگ استان دهم»دربرگیرنده ی مناطق«اصفهان،یزدوچهار محال و بختیاری»به مرکزیّت«اصفهان»محسوب می شد،در«دبستان دخترانه ی پروین»واقع درابتدای«کوچه ی چهار کارخانه(چارکارخونه،کوچه ی 52،کوچه ی شهیدبیژن شاهین فر»،منشعب از«خیابان بازار(پهلوی قدیم وملّت کنونی)»که در گذشته به جای  آن«دبستان جامی»،«دبستان دولتی دهکرد»و«مدرسه ی مبارکه ی بختیاری دهکرد»قرارداشتند مشغول خدمت  گردید اگرچه مدّتی رادر همین سال در حالی که درسن بیست سالگی قرار داشت در کسوت معلّمی،به آموزگاری وکسب تجربه در«دبستان میرزا ابوالفتح دهقان،سامان»پرداخت.

«آقاسیّد جواد»پس از یک سال خدمت در«سامان»به«شهرکرد(دهکرد)»منتقل شده و پس ازمدّتی تدریس ونظامت در آموزشگاه های زادگاه خویش مانند«دبستان پسرانه ی ارژنگ»که ابتدا درخانه ایی ایوانی و استیجاری متعلق به«آقای حاج صفرفتاحیان دهکردی(حج صفرنخودچی بریز[نخودریز])»واقع در«محله ی پشت باروی شهر»معروف به«سولاخی(سوراخ)گنج علی»راه اندازی شده بودمشغول به فعّالیّت گردیده وپس از مدّتی هم زمان با انتقال آن به فضای اختصاصی جدیدمدرسه واقع درمیانه ی«کوچه ی یخچال(شصت وسوّم فعلی)»منشعب از«خیابان سعدی غربی»،مدیریّت«دبستان نوبنیادشهرکرد»راعهده دار شد.

ازآن جایی که «آقا سیّد جواد»همواره خود را وام دار زحمات معلّمین فرهیخته ی گذشته خویش می دانست،به پاس قدرشناسی از زحمات آموزگارارجمند روزگار تحصیل ابتدایی خود«آقای صفرعلی جناب نحوی»که مجتهدی پارسا به شمار می رفت که خدمت به خلق را در جامه ی معلّمی پیشه ی خود ساخته بود،به «اداره ی فرهنگ(آموزش وپرورش چهار محال و بختیاری)» پیشنهاد نمود تا نام «دبستان نو بنیاد»به «دبستان نحوی» تغییر داده شود تا در روزگار حیات آن معلّم نامی،از یک عمر تلاش بی وقفه ی آموزشی وی قدرشناسی به عمل آورده شود،دبستانی پسرانه که تا دهه ی 1360 ه ش/1401ه ق/1981م در تقاطع خیابان های«سعدی و فردوسی»واقع بودوسپس«مدرسه ی راهنمایی تحصیلی دخترانه ی بعثت»جای گزین آن گردیدواز آن هنگام نیز تاسال 1386 ه ش /1428 ه ق /2007م که به طور کامل منحل گردید،به«محلّه ی گودال چشمه»واقع درخیابان «شهیدسیّدعبدالکریم هاشمی نژاد»منتقل شد.

«آقاسیّدجوادهاشمی دهکردی»به واسطه ی آشنایی اش با کاربرد وسایل دیداری وشنیداری کمک آموزشی،در این اوقات علاوه بر اشتغال به امر آموزگاری به عنوان«کارمندسازمان سمعی وبصری اداره ی کلّ آموزش وپرورش چهار محال و بختیاری»نیز مشغول به ارائه ی خدمت بود تا آن که به واسطه ی آشنایی خانوادگی و قرابت های سببی درروزچهارشنبه بیست و سوّم مرداد ماه 1342 ه ش/بیست وچهارم ربیع الاوّل 1383ه ق/چهاردهم اوت 1963م باخانم«سیّده اشرف فرزانه ی دهکردی»،فرزند«سیّد جمال»ازسادات فرهیخته ی«شهرکرد(دهکرد)»که خانواده هایشان از قدیم الایّام ساکنین«محلّه ی در امام زاده(درب امامزاده)»بودند،ازدواج نمودکه حاصل آن دو فرزند دختربه نام های«سیّده هاله» و«سیّده هایده»ودو فرزند پسر به نام های «سیّدروزبه»و«سیّدرضا»می باشدکه تحت توّجه پدر ومادر فرهنگی خویش به نوبه ی خویش ازجمله ی تحصیل کردگان امروزدر رشته های پزشکی ومهندسی و منشا خدمت به هم نوعان خود محسوب می گردند.

وی دراین اوقات به واسطه ی علاقه مندی به بهره مندی ازشیوه های جدید در امر آموزش به خصوص برپایه ی تدارک وسایل دیداری وشنیداری کمک آموزشی،درکنارمعرّفی قصص قدیمی به شاگردان مدرسه وهمکارانش که از گذشته با آنها آشنایی داشت ،ازآنجایی که به هنر نقّاشی نیز علاقه مند بود،به تهیه ی نقّاشی های متناسب با کودکان روی آور گردیدکه همین موضوع موجب گردید وی به انجام تکامل بخشی به تحصیلات خویش در زمینه ی فنون معلّمی روی آور گردد.

 در مهرماه سال1342 ه ش/جمادی الاوّل1383 ه ق/سپتامبر 1963م«سیّدجواد هاشمی دهکردی»دردوره ی کارشناسی رشته ی«آموزش ابتدایی»در«دانش سرای عالی( دانشگاه تربیت معلّم کنونی)تهران»پذیرفته شدکه تا سال 1346 ه ش /1386 ه ق/1967م ایّام حضور وی جهت دریافت مدرک«کارشناسی»درمرکز کشور به طول انجامید.

هم چنین در کنارتحصیل در این رشته،وی توانست در مهرماه سال 1343ه ش/جمادی الاوّل1384ه ق/سپتامبر1964م دوره ی یک ساله ی«تربیت مدیر وراهنمای تعلیماتی آموزش ابتدایی»را در«سازمان تربیت معلّم و تحقیقات تربیتی»در«تهران»به پایان برساندکه دارای تاثیربه سزایی درتعیین خط مشی آتیه ی علمی – آموزشی وی محسوب می گردید.

با این اوصاف،وی درکنارفعّالیّت های آموزشی،با توّجه به ذوق وشوق فطری وعلاقه مندی های فرهنگی وعلمی که داشت در کنار بهره مندی از دروس اساتیدی چون«آقای محمّدجوادمشکور»استاد تاریخ «فرق اسلامی»،تاریخ «زبان‌های سامی»وتاریخ وفرهنگ«ایران»و«خانم توران میرهادی(خمارلو)»استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص مسایل آموزش و پرورش و یکی از شخصیّت‌های برجسته ی فرهنگی«ایران»به جمع آوری دقایق  شفاهی زادگاه خویش تشویق گردیده و اوقات فراغت خودرابه تهیه ی یاد داشت های مختلف از دقایق فرهنگی وتاریخ زادگاه خود«شهرکرد»وناحیه ی«چهار محال» که نسبت به آنها اشراف و دل مشغولی داشت بپردازد،که نتیجه ی آن علاوه برفراهم آمدن مواد تحقیقی لازم جهت تهیه ی مقالات متنوع با روی کرد فرهنگ عامّه،مکاتبه با نشریات فرهنگی وعلمی مختلف وشخصیّت های موثر اجتماعی وعلمی آن روزگاربود که از آن جمله می توان به تهیه وارسال مقالاتی در این زمینه به«فصل نامه ی گزارش شورای کتاب کودک»و«خانم توران میرهادی(خمارلو)» اشاره نمود.

ازتابستان سال 1346ه ش/1387ه ق/1967م با پایان یافتن روزگار تحصیلات دانشگاهی،به رغم مهیّا بودن شرایط اقامت در«تهران»برای او وخانواده اش،شوق خدمت به مردم زادگاهش موجب گردیدتاایشان بازگشت به «شهرکرد (دهکرد)»رادرسرلوحه ی امور خویش قرارداده و به عنوان دبیر دروسی مانند«کاربردموادآموزشی»و«روان شناسی»تدریس در«دانش سرای مقدّماتی دخترانه ی شهرکرد»که دوره ایی دوساله را شامل می گردیدوتدریس«ادبیات کودکان»در«تربیت معلّم دختران شهرکرد»که دوره ایی یک ساله را در برمی گرفت،دراین شهرراپیگیری نمایدکه نتیجه ی آن تغییر اساسی در شیوه ی برخورد وی با مقوله ی تربیت کودکان ونوجوانان دانش آموز مدارس از شکل سنتّی به علمی مبتنی بر توّجه به دقایق علمی تربیتی،اهتمام بیش از پیش به بهره مندی از وسایل ومواد کمک آموزشی در تفهیم مقوله های  آموزشی وپرورشی وسرانجام عنایت ویژه به راه اندازی کتاب خانه های آموزشگاهی وغنی سازی «کتاب خانه ی عمومی مولوی(مرکزی)شهرکرد»که از سال 1341ه ش/1381ه ق/1962م بااستفاده ازمنابع برجای مانده از«قرائت خانه های ملّی چالش تر(چال شتر،چالشتر)»و«دهکرد(شهرکرد)»واهدای کتاب های مختلف از سوی افراد حقیقی وحقوقی ازسراسر استان مانند«مینوی روان حاج مهدی خان آزاده ی چالشتری(چال شتری،چالش تری)»ودیگر نواحی کشور و با حسن توّجه«آقای محمّدعلی امامی نائینی»،«معاون وقت آموزش وپرورش چهارمحال و بختیاری»تاسیس شده بود،گردید.

در این اوقات«آقای هاشمی»براساس پیگیری های مجدّانه ی خود باامانت دادن کتاب های اختصاصی کودک ونوجوان در دسترس خویش به مسوولان«آموزش وپرورش»در ابتدا تلاش نمود تا ایشان را با اهمیّت کتاب دردسترس کودکان ونوجوانان خویش آشنا سازدکه نتیجه ی بسیار مناسب آماده شدن زمینه برای حمایت از تاسیس کتابخانه های ویژه ی این کودکان ونوجوانان رادر برداشت.در این بین اگرچه شدّت علاقه مندی فرزندان این مسشوولین به کتاب های مذکور موجب شد تا آنان از بازپس دادن کتاب های مذکور خودداری نمایند و به دلیل عدم وجود مرکزی جهت تهیه و توزیع کتاب مناسب این گروه سنّی درسطح منطقه،پدران خویش را جهت دریافت کتاب های دیگردست به دامان«آقای هاشمی»نمایند،امّا همین موضوع نتیجه ی فوق العاده مثبت دیگری را نیز دربر داشت که مشخص شدن اهمیّت کتاب وکتاب خوانی برای کودکان ونوجوانان جهت خانواده های دست اندرکارنظام تعلیم وتربیت منطقه بود،موضوعی که اوّلین نتیجه ی آن موافقت«آقای عبّاس علی رفیعیان بروجنی،مدیرکلّ وقت»،«آقای محمّدعلی امامی نائینی،معاون وقت آموزش وپرورش چهارمحال و بختیاری»وبرنامه ریزی«روان شادمنصور عقیلی دهکردی،حسابداردانش سرای مقدّماتی دختران شهرکرد»جهت صرفه جویی در بودجه ی سالیانه ی«دانش سرا» واختصاص مبلغ بیست هزار ریال به امر خرید کتاب های گروه سنّی کودک ونوجوان منتشره از سوی ناشرینی مانند«ابن سینا»و«امیرکبیر» در«تهران»بود،تا به این ترتیب اوّلین کتابخانه ی تخصصی معرّف ادبیات کودک ونوجوان با پانصدجلد کتاب درمحلی اختصاصی با ملزومات مختص کتابخانه در«دانش سرای مقدّماتی دختران شهرکرد»راه اندازی وکتاب برای مطالعه و دانش افزایی  دانش آموز معلّمان،آموزگاران آینده ی نقاط مختلف شهری و روستایی«چهار محال و بختیاری»دراختیارایشان قرارداده شود.

دراستمرارهمین موضوع ،هم چنین با رایزنی های انجام شده از سوی ایشان با«آقای احمد حجّت فرماندارکلّ  وقت چهار محال و بختیاری»مبلغ بیست هزار ریال دیگر نیزجهت تهیه ی کتاب های ویژه ی کودکان ونوجوانان جهت استفاده ی علاقه مندان در«کتابخانه ی عمومی مولوی(مرکزی)شهرکرد(دهکرد)»تعیین گردید که موجبات افزایش فوق العاده ی مراجعه ی این گروه سنّی به کتابخانه ی مذکوررا درپی داشت.

ازآنجایی که«آقای هاشمی دهکردی»به عنوان یکی از«راهنمای تعلیماتی معلّمان مدارس شهرستان شهرکرد»نیزمنصوب گردیده بود،وی درکنارانجام وظایف اداری وآموزشی مصوّب خویش در رسیدگی به شیوه ی تدریس همکاران خودوتشریک مساعی دررفع نقایص موجودآموزشی،با عنایت به آن که خودرا موّظف به حفظ وانتقال فرهنگ نیاکان می دانست، توّجه وافری به امرتوسعه ی فرهنگ کتاب خوانی در میان خانواده،مربیّان ودرنهایت کودکان ونوجوانان نمودوبراین اساس درکنارانجام مذاکرات مختلف با مسوولین،فرهنگیان وسایر علاقه مندان،به دلیل عدم وجود سرمایه ی کافی مالی درمدارس«شهرکرد»،زمینه ی مشارکت یکی از همکاران آموزشی خود در خریدوانتقال کتاب های متناسب با کودکان و نوجوانان دبستانی از«تهران»به«شهرکرد»،با هدایت«دکترغلام حسین شکوهی»،حمایت«خانم توران میرهادی(خمارلو)»ویاری رسانی کتاب دار«شورای کتاب کودک کشور»وفروش کتاب ها به کودکان و نوجوانان علاقه مند وخانواده های ایشان وسپس اهدا کتاب های مذکورپس از مطالعه ی ایشان به کتاب خانه های دبستان ها جهت بهره مندی دیگران را فراهم آوردکه این امر،اقبال عمومی از آبان ماه سال تحصیلی 1347ه ش/رجب المرجّب1387ه ق/اکتبر1967م به امر کتاب خوانی در سطح مدارس«شهرستان شهرکرد»راپدیدارساخت تا به این ترتیب بتوان دورنمای آن را این چنین مورد بررسی قرارداد:

-دعوت از همکاران فرهنگی شاغل در مدارس ابتدایی جهت تاسیس کتاب خانه های کودک در دبستان ها.

-معرّفی مفاهیم مربوط به اهمیّت گسترش فرهنگ مطالعه در میان کودکان ونوجوانان،با انجام سخنرانی در جلسات توجیهی «انجمن خانه ومدرسه»،که موجب کاهش عدم توّجه ایشان به مفاهیم فرهنگی و در عین حال جلب حمایت های مالی ایشان در زمینه ی تاسیس کتابخانه های آموزشگاهی در مدارس محل تحصیل فرزندانشان،نصب صندوق های گرد آوری کمک های مالی دانش آموزان جهت خرید کتاب و ملزومات مورد نیاز کتابخانه ها، اهدای کتاب از سوی عموم علاقه مندان فرهنگی،اقشار دیگر اجتماعی ودانش آموزان در مناسبت های ویژه ایی چون«هفته ی کتاب»،«هفته ی کار نیک پیش آهنگی»،«ایّام ثبت نام در مدارس درآغاز سال تحصیلی جدید»و«ایّام دریافت کارنامه ی قبولی در پایان سال تحصیلی»می گردید.براین اساس با توّجه به ویژگی های فرهنگی بومی هر نقطه مانند تکریم مفاهیم اعتقادی ومذهبی درمیان دانش آموزان«دبستان بن» واولیا ایشان با معرّفی کتاب«داستان های قرآن کریم»برای شروع آشنایی ایشان با مقوله های کتاب،کتاب خوانی وکتاب خانه،تلاش می گردید تا رابطه ی مستحکمی در میان اولیا،دانش آموزان و مربیّان ایشان پدیدار گردد.

-تحویل کتاب به معلّمان داوطلب مشارکت در انجام طرح تاسیس کتاب خانه های کودک در دبستان ها،جهت توزیع در میان دانش آموزان علاقه مند ومقایسه ی نتایج کیفی حاصله در میان دانش آموزان بهره مند از کتاب و آنانی که علاقه ایی به شرکت در طرح کتاب خوانی نداشته اند،بر اساس خلاصه نویسی مطالب کتاب از سوی دانش آموز تحویل گیرنده ی کتاب در یک صفحه وبا رعایت اصول املایی وانشایی مدّنظردر کتاب های درسی،که این امرعلاوه بر یاری رسانی به تقویّت مفاهیم آموزشی وپرورشی مروحه در ساعات حضور دانش آموزان در مدارس، به مرور ایّام موجب گردآمدن دفاتر جالب توّجهی از نوشته های دانش آموزان در برخی از آموزشگاه ها نیزگردید.

-ایجادانگیزه درجهت تهیه ی کتاب های جالب توّجه ازسوی کودکان و نوجوانان شاغل به تحصیل در مدارس ابتدایی.

-توزیع کتاب های متناسب با روحیّات کودکان ونوجوانان،در میان اولیای دانش آموزان ضعیف درسی،به منظور متمایل سازی ایشان به امر مطالعه از مسیر توّجه خانواده ها به این امر.

«فرهنگی بازنشسته سرکار خانم«اشرف فرزانه دهکردی»

همسرروان شاد«سیّدجواد هاشمی دهکردی»»

-راه اندازی اوّلین کتاب خانه های آموزشگاهی زیر نظر یکی از معلّمان علاقه مندهر مدرسه،درسطح دبستان ها با توّجه به کمک های اولیا،دانش آموزان وافرادخیّر،ابتدا درکلاس های درس وگرد آوری کتاب های در صندوق های اهدایی وامانی از سوی دانش آموزان وبا تجمیع کتاب های تمامی کلاس های هر واحد آموزشی،تاسیس فضای اختصاصی کتاب خانه ی آموزشگاه،بر اساس سازه های موجود در دسترس درمدارس مانند نصب در،درانتهای راهروها جهت ایجاد یک اتاق جدید،تعمیر وقابل استفاده نمودن اتاق های بدون بهره ی برداری واقع در آموزشگاه ها،قراردادن قفسه های کتابخانه در دفاتر مدارس ونصب قفسه های کتاب به صورت ویترین های شیشه داردرابتدای ورودی راهروهای آموزشگاه هامانند نمونه ی انجام شده در«دبستان پسرانه ی شاپور(سپس نهم آبان و سرانجام بهار آزادی کنونی که بعدها به جای سازه ی قدیمی آن«دبستان دخترانه ی صفرپور»واقع در تقاطع«خیابان های مولوی و دوازدهم محرم(ششم بهمن)»احداث گردید).

-فراهم آمدن شرایط درراستای لزوم جذب وتربیت کتاب داران آموزشگاهی بنابردلایلی چون گردآمدن حجم انبوه کتاب در مدارس وتعدد مراجعات دانش آموزان درفرصت های مختلف جهت امانت کتاب واطلاع رسانی به علاقه مندان در زمینه ی کتاب های جدید منتشره در سطح ملّی.

-ایجاد رغبت در میان صاحبان لوازم التحریر(نوشت ابزار)فروشی های سطح«شهرکرد»مانند«حافظ»که در میان عموم مردم با عنوان کتابفروشی شناخته می شدندجهت اهتمام به عرضه ی کتاب های ویژه ی کودکان ونوجوانان،به خصوص کتاب های اختصاصی منتشره از سوی واحدهای معتبر انتشاراتی مانند«یونیورسال»با بنیان گذاری«آقاى مارویك بوقوسیان»که ناشر کتاب های کمیک استریپ«تن تن ومیلو»در«ایران»بودویاانتشارات«امیرکبیر»ومراکزچاپ ونشرزیرمجموعه ی آن هم چون«پدیده»که در زمینه های ادبی وعلمی با همّت بلند بنیاد گذار آن«عبدالرحیم جعفری»مبتکرانتشارمجموعه ی کتاب های«طلایی»معرّف ادبیات«جهان وایران»و«علم برای کودکان ونوجوانان»درسطح کشورگردیده بود.

سرانجام اگرچه این آموزگارپرجنب وجوش پس ازسی سال خدمت فرهنگی ازاوّل مهرماه 1359ه ش/سیزدهم ذی القعدة الحرام1400 ه ق/بیست وسوّم سپتامبر1980 م ازخدمات رسمی آموزشی بازنشسته گردید،امّا باشوق و ذوقی فراوان که نشان گردور بودن کهولت و افسردگی از وجود معلّمی سرشاراز شادابی چون او،به رغم ناراحتی قلبی اش که گاه خودی می نمایاند، بود،باز هم سرکشی به معلّمین شاغل دوست خویش در آموزشگاه های مختلف،انجام همکاری با تهیه کنندگان«صداوسیما ی جمهوری اسلامی ایران مرکزچهارمحال وبختیاری»درراستای تولید برنامه های پژوهشی با مضامین شناخت فرهنگ مردم «چهارمحال وبختیاری»وبه خصوص«شهرکرد»به عنوان«کارشناس ومحقق برنامه»،همکاری در زمینه های اداری و آموزشی با«دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد»،انجام سخنرانی های مختلف با موضوعات تربیتی و علمی فرهنگی در جلسات گوناگون، شرکت در«اوّلین همایش بین المللی ایران شناسی» با ارائه مقاله ی«افسانه های شهرکرد »درخردادماه سال 1381 ه ش/ 1423ه ق/ 2002م وعضویّت در«هیات امنای بنیادایران شناسی چهارمحال و بختیاری»درهمین سال،را هیچ گاه فراموش ننمودوبه پویایی خویش ادامه داد.

 پویایی که باعث می شودتاهنوزهم بتوان با چشم دل درخیابان های«شهرکرد(دهکرد)»منتهی به تقاطع خیابان های«شهیددکتر محمّد جواد باهنر (آرام قدیم)»و«فردوسی»رکاب زدن های مردی موّقر بر دوچرخه ی قدیمی امّا مرتب خود در فصول گرم و قدم زدن های او را با کلاه و پالتوی بلندش،دراوقات سردسال،درحالی که با هم قطاران ودوستان،با ادب واحترام تمام،بابیانی ریز و تند احوال پرسی می کند،به نظاره نشست.

هنوزنیزمی شود عصرها اورادیدکه به سمت خانه ای قدیمی امّا صفایافته ازدرخت توت پربرگ و بارش،که بنابرسنتّی کهن در میانه ی باغچه ی نقلی حیاط غرس شده،روان است،در حالی که تعارف های گرم به دوستانش برای تشریف فرمایی وقدم رنجه کردن آنان به خانه اش را از یاد نمی برد.

 انگاربازهم می توان،درآخرین روزاسفندماه هرسال او را به نظّاره نشست که اتومبیل«پیکان سبز رنگ مدل 1353 ه ش/ 1394ه ق/1974م»خودرا ازدر بزرگ قهوه ای رنگ خانه اش بیرون می آورد تا به اتفّاق همسرش«اشرف خانم  فرزانه ی دهکردی»که ازهمکاران فرهنگی خوداواست وچه دل پرخونی از دست دفتر و دستک های یک عمریادداشت برداری او دارد،امّا به حرمت «آقایی اش»،سکوت کرده و قرار است سال های سال پس از هجران مرد خانه اش،هم چنان گنجور صدیق آثار شوهرش باشد،خانه را ترک می کنند،تا به خرید های شب«عید نوروز»برسندتا مثل هر سال همه ی برو بچّه های خانواده در کنار هم جمعشان جمع شودو کنارسفره ی هفت سین خانه ی پدری،درهنگام تحویل سال نو،چشم درشعله های پرفروغ لاله های روشن خوش یمنی بدوزند که بنابر سنّت خانوادگی هیچ تحویل سالی،از وقتی این خانه و کاشانه نزج یافته،خاموشی را سراغ نداشته اند،به جزتحویل سال روز پنج شنبه اوّل فروردین ماه سال 1382 ه ش/هفدهم محرم الحرام 1424ه ق/بیست ویکم مارس2003م که خستگی های خانه تکانی ها وخریدهای«عیدانه»موجب شدند تا این لاله ها خاموش بمانند وانگار پیش گوی روایت سفرابدی«آقاجواد»درروزگارکوتاه پیش روبرای همگان باشند.

سال تحویل که پشت سرگذاشته شد،فروردین ماه هم به سرعت گذشت وسرانجام اردیبهشت ماه سال 1382ه ش/صفرالمظفّر1424 ه ق/آوریل2003 م از راه رسید تادربیست وششمین روزش که مصادف با جمعه بود«آقا جواد»که همواره قرارداشت تا دقایقی پس از ظهر را به استراحت بپردازد،در حالی که هنوز اندیشه ی تکامل بخشی به انبوه یادداشت هایش را در دل داشت،سر به بالینی بنهد که خواب کوتاهش را به خواب ابدی پیوند داده و روح جستجوگرش رادر اردیبهشت گذران به سوی پردیس الهی جاودان،رهنمون سازد.

فردای آن روزنیزپیکرش درمیان حزن واندوه دوست دارانش به«آرامستان بهشت دو معصوم (س) شهرکرد»منتقل و به تراب تیره سپرده شد،درحالی که یاد ونامش در دل دوستان ونزدیکانش هم چنان جاویدان باقی مانده است.

حزن درگذشت برای هم قطارانش تا آنجا بود که از سوی«آقای محمّد علی امامی نائینی»شاعر معاصر و فرهنگی بازنشسته که در دهه ی 1340 ه ش /1380 ه ق /1961 م«معاونت اداره ی کلّ آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری»رابرعهده داشت،این سوگ نامه به همراه قصیده ی پرگداز ضمیمه اش نگاشته گردد تا مشتی باشدازخروارها اظهاردوستی هایی که مرگ هم جلودارغلیانشان نیست:

«                                                                                                                         

1382/3/3[ه ش]

«حضورحضرت علیّه ی عالیه،سرکار«خانم فرزانه»،همسرگران مایه ی گوهرازدست رفته مان نویسنده ومحقق گرامی مرحوم«آقای سیّد جواد هاشمی»:

باسلام و درود فراوان،فشار اندوه بر دل و جان و چشم و روانم به حدّی است که از ابراز و اظهار آن ناتوانم.

من اکنون سال هاست از«شهرکرد»به دور افتاده ام،امّا تصوّرم این است که درآن شهر و درمیان جمع اهل و فضل و کتاب آنجا، جای خالی شخصیتّی مثل«آقای هاشمی»بسیار خالی و نمایان است و می خواهم بگویم شاید همانندی نباشد.

به هر حال این ضایعه و واقعه ی مصیبت بار را به حضرت علّیه که همسر آن مرحومید ونیز به خودم که خویش را برادر ایشان می دانم،عمیقا تسلیت می گویم.

برای فرزندان عزیز آن مرحوم مغفورنیزجداگانه تسلیت نامه خواهم فرستاد.

با احترام«محمّدعلی امامی نائینی».

ضمنا درخواست دارم،آثار قلمی و تحقیقی ایشان را مراقبت بفرمائید،محفوظ بماند،ان شاالله باید باسعی اعضاء محترم آن خاندان فرهنگی و دانش ور چاپ و منتشر گردد،من نیز در«تهران»دنبال می کنم».

به یاد دوست دیرین و مهرآفرین وهمکاردانش یار پربارمرحوم مغفور«آقای سیّدجواد هاشمی»رحمة الله علیه سروده شد:

           «آن قـــدر در غــم او جوهر جانم خــســته است          

 که زهر فــکر و بیان ذهن و زبانــم بـســته است

 یارهم صــــحبت مارفت چه کـــردیم که دوســت

  رشتـــه ی صحبت دیرینه ی ما بگسسته است

 ما چه کــــردیم که آن یــــــار وفـــــاپیــشه ومهر

  ناگهان عهد وفـــــــاداری ما بشکــــسـته است

  مردتــدقیق و سبــــــــب،صاحب تحــقیق وادب

  که خردگفت،بــــه علم وبه عمل آرســته است

       تا شـــفق درپـــــــــی تحقیق زفـرهنـگ وزفـکر     

  تـا فلق در پـــــی تدوین سـیـر بنشسته است

   من گـــرفتار غــــــم درد فــــــراقـم ازدوســـــــت 

  گــــر چه اوازخم هربـود ونبودی رســـــته است

  رســـــته زین جا و به افلاک شده چـــــرخ زنان

   آری از قیــد زمان هـاومـکان ها جـســته است

  آن که بـــــاصدق و صـفا،رفـت به دیــــــدار خدا

  بـی گمـان نــزد خدا ممتــحن و وارســته است

     ما بمـــاندیم در این مرحله باهر کـــــم وکاست  

   اوزهرکم ببریده است وبه حق پیوسته است».

«معاون پیشین آموزش وپرورش چهارمحال و بختیاری،

  محمّد علی امامی نائینی»

آن چه من می دانم این مرد با فرهنگ طی سالیان،بدون ادعّاو با کوشش فراوان به جمع آوری و تدوین فرهنگ عامّه ی منطقه پرداخته است که امید می رود با پی گیری اعضا مکّرم خانواده ی گرامی و کمک فرهنگ خواهانه سازما ن های محترم استانی ،به طبع و نشر آنها اقدام گردد.ان شاءالله».

از روان شاد«سیّدجوادهاشمی دهکردی»علاوه بر نمونه های شعرونظم برجای مانده که در ادامه با یکی از آنها می توان آشنایی یافت:

«پیام نسیم

بــه نـــــــــوروز نوین ومــــــوسم گل

نــوای خــــــــــــــرّمی ســــردادبلبل

دگـرباره طبــــــــــیعت گــــشت خرّم

به بـرگ گل فــــروبنشـــست شبنم

شــکوفه شاخــــــــــــه ها راداد زیور

 فضـا را کرد عـــــــــطر آگیـن چو عنبر

 درخـتان را قبــــــای ســــــــــبزاوراق

 نکوتر کرداز خــــــــوبان قـــــــــــبچاق

 چـمن بهر عـــــــروسان گــــــلستان

 زمـــــــرّد بافــته فرشی به یک سان

 گـل ســـــــوری به بلبل می کند ناز

 چـمن باچشمه سارانست دم ساز

 نســـــــــــــیم دل نـــــــــواز نوبهاری

 فشــاند عــــــــطرچون مشک تتاری

 پیـــــــــام آرد زنــــــــــــــــوروز نکوفال

 بدان دل،کزغم افسرده ست وبدحال

 دگر اجــــــلال سرما رفت در خــــواب

  هــمی شدنقشه هایش نقش برآب

 شمارا مژده یــــــــــاران رفت دی ماه

 پرستو قاصدشـــــــــادیســـــت درراه

 ســــــزدرفتن به بـــــاغ و راغ و صحرا

  کـه چون بت خانه ی چین است زیبا

  هـزار از بـــهرگل بســــــرود این سان

   برآیـــــد آرزوهـــــادر بــــــــــهاران».(1)

آثارنوشتاری متعددی درزمینه های اصول تعلیم و تربیت و نیز تاریخ وفرهنگ«چهارمحال و بختیاری»وزادگاهش«دهکرد(شهرکرد)»به صورت کتاب ومقاله نیز از این پژوهنده ی بهشتی جایگاه بر جای مانده است که عناوین آنها عبارتنداز :

- آثار چاپ شده:

کتاب ها:

1-ی‍ادی‌ازگ‍ذش‍ت‍ه‌،مجموعه ی خاطرات دکتررح‍ی‍م‌ رئ‍ی‍س‍ی‌ده‍ک‍ردی‌،گردآورنده سیّدجوادهاشمی دهکردی،ت‍ه‍ران‌،آئ‍ی‍ن‍ه‌ی ن‍ور‏‫،۱۳۷۲ه ش.(چاپی).

مشاهیرمذهبی استان چهارمحال وبختیاری،شهرکرد،معاونت سیاسی وامنیتی استانداری چهارمحال وبختیاری،به سفارش دفتر امور اجتماعی و انتخابات،به همراه اسفندیار آهنجیده،1377ه ش.(چاپی).

2-شمع اهل راز،زندگی نامه ی حضرت آیت الله سیّد ابوالقاسم نجفی دهکردی،شهرکرد،اداره ی کلّ فرهنگ وارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری،1379ه ش.(چاپی).  

3-ت‍ل‍خ‌ و ش‍ی‍ری‍ن‌،م‍ج‍م‍وع‍ه‌ ی خ‍اطرات‌ دک‍ت‍ررح‍ی‍م‌ رئ‍ی‍س‍ی دهکردی‌،گردآورنده سیّدج‍وادهاشمی دهکردی،فرخ شهر،جهان بین،1383ه ش.(چاپی).

مقالات:

1-چگونه درشهرستان شهرکردکتابخانه های کودک را تشکیل دادم،فصل نامه ی گزارش شورای کتاب کودک،1349ه ش،نیزجعفرنژاد،آتش،سی ونه مقاله درباره ی ادبیات کودکان،صص177 – 172،تهران،آتیه وشورای کتاب کودک،1363ه ش.(چاپی).

2-فرهنگ مردم وافسانه هاي شهركرد،استفاده از منابع ادب عوام(فولکلوروفرهنگ مردم)برای چاپ کتاب کودکان،مقالات نخستین همایش ملّی ایران شناسی،ج دوّم مردم شناسی،صص470 – 449،تهران،بنیاد ایران شناسی،1383ه ش.

3-ساختارافسانه هاي شهركرد،مجموعه مقالات نخستین همایش ملّی ایران شناسی،ج دوّم مردم شناسی،صص554 – 471،تهران،بنیاد ایران شناسی،1383ه ش.(چاپی).

4-تاریخ فراموش شده سیصدوپنجاه سال زندگی ارامنه ی چهارمحال،مجموعه مقالات دومیّن همایش ملّی ایران شناسی، فروردین 1382ه ش.

4-چرابایدچغندر قند بکاریم،روزنامه ی کیهان.(چاپی).

5-شهرمن شهرکرد،روزنامه ی کیهان.(چاپی).

6-چرا باید کودکان را به خواندن کتاب عادت داد،مجله ی سفیر.(چاپی).

7-وجه تسمیه شهرکرد،مجله ی پیام مهندسین.(چاپی).

8-طلایه داران تعلیم و تربیت،نشریه ی جلوه ی فرهنگ.(چاپی).

- آثار چاپ نشده:

1-ضرب المثل های دهکردی.(خطی).

2-معمّاها و چیستان ها.(خطی).

3-بازی های بومی و محلّی دهکردی.(خطی) .

4-دوبیتی های محّلی چهارمحالی.(خطی).

5-لالایی های مادران دهکردی.( خطی).

6-نگاهی به آداب و رسوم سنتّی مردم دهکرد.(خطی ).

7-معرّفی اجمالی صنایع دستی وهنرهای سنتّی مردم دهکرد.(خطی).

8-تاریخ تعلیم و تربیت،مکتب خانه های دهکرد و مدارس قدیم شهرکرد.(خطی).

9-داستان باغ شهیداحمد.(خطی).

10-داستان کیومرث شجاع.(خطی).

11-داستان غاری در گردنه.(خطی).(2)

تالیف،نگارش وتنظیم:

«بابک زمانی پور»

«شهرکرد»،آذرماه 1392ه ش».

پی نوشت ها:

(1)نگ به:شایان،علی رحم،پارسی سرایان بام ایران،ج سوّم،صص661-658،فرخ شهر،جهان بین،1385ه ش.

(2)نگارنده ی این سطوردراین جا لازم می دانداز بذل عنایات وتلاش های سرکارخانم سیّده اشرف فرزانه ی دهکردی همسر،آقای سیّد روزبه هاشمی دهکردی وسیّد رضا هاشمی دهکردی فرزندان مینوی روان سیّد جواد هاشمی دهکردی،سرکارخانم زهره گلزاردهنوی محقق وفاضل ارجمندوآقای محمّدعلی امامی نائینی فرهنگی وادیب بازنشسته که در زمینه ی دسترسی نگارنده ی این سطور به اطلاعات مربوط به زندگی آن فقید سعید از بذل یاری های صادقانه ی خویش دریغ نفرمودند تقدیر به عمل آورد.

گنجینه آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری...
ما را در سایت گنجینه آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chbganjineho بازدید : 137 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 4:27